فهرست مطالب
در این مقاله سعی داریم به بیان تفاوت هوش واستعداد بپردازیم هوش و استعداد هر دو به عنوان صفت های خوب فرد شناخته می شوند مردم اغلب اصطلاحات «تو باهوشی»و « تو با استعدادی» را به کار می برند اما نمی دانند تفاوت بین این دو چیست؟علیرغم همه چیز هوش و استعداد رابطه خاصی با یکدیگر دارند حال به بیان این که چه ویژگی هایی وجود دارد که هوش و استعداد را از هم متمایز می کند می پردازیم. در ابتدا برای درک عمیق تر مضوع مفاهیم هوش و استعداد را به صورت جداگانه بررسی می کنیم.
هوش و ماهیت آن یکی از جالب توجه ترین دغدغههای بشر در طول تاریخ بوده است و هنوز این موضوع برای انسان نقاط تاریکی بسیاری دارد، هوش از منظر عموم مردم قدرت یادگیری و حل مسئله میباشد اما هوش انواع متفاوتی دارد که در انسانهای متعدد میتوان نوع متفاوتی از هوش را مشاهده کرد.
هوش یکی از جذابترین و خوشایند ترین فرایندهای روانی است که خودنمایی های آن در موجودات مختلف به اندازه های متفاوت نمایان می شود.
کلمه هوش چگونگی پدیدهای را بیان میکند که دارای حالت انتزاعی بوده و قابل مشاهده نیست.
بعضی هوش را واکنش مغزی و توان روانی موجودات زنده میدانند.
عدهای هوش را بیشتر در حل مسائل و امور تلقی میکنند.
به نظر افرادی دیگر، هوش ترکیبی از تفکر و تخیل میباشد.
به نظر برخی دیگر هوش فهم روابط علت و معلولی بین پدیدهها میباشد.
هوش یکی از مبحث های مطرح شده در علم روانشناسی و به معنای یک استعداد کلی شخصی، برای درک جهان خود و محقق ساختن انتظارات آن که دربردارنده تواناییهای فرد برای تفکر منطقی، اقدام هدفمندانه و شیوه رفتار مؤثر با محیط است.
افلاطون ،بیش از دو هزار سال پیش، در کتاب “جمهوریت”، هوش را مشخص کنده اصلی و مهم مرتبه سیاسی و اجتماعی افراد بیان کرد.
اما مطالعه علمی هوش، از قرن نوزدهم با ایده تفاوتهای فردی در علم ژنتیک و تکامل آغاز شد. روان شناسان معتقدند هیچ شاخهای از روان شناسی بهاندازه تحلیل و بررسی هوش در بهزیستی انسان مؤثر نبوده است
هوش از نظر روانشناسی:
تعاریف گوناگون از هوش را که روانشناسان بیان کردند میتوان در سه گروه تعاریف عملی تحلیلی و کاربردی تقسیم کرد: روانشناسان تربیتی معتقدند هوش موردی است که سبب موفقیت تحصیلی میشود به همین دلیل آن را یک نوع استعداد تحصیلی تعبیر میکنند.
دسته دیگری از روانشناسان تعاریف تحلیلی را بیان می کنند.
هوش تواناییای است که به ما یاری می دهد که محیط اطراف خود را انتخاب کنیم، تغییر یا شکل دهیم. هوش توانایی ایجاد ارتباط، کنترل ارتباط و درک افراد است. هوش توانایی شناسایی خود، آگاهی بر خود و کنترل خود است.
از دید این افراد، هوش توانایی استفاده از پدیدههای رمزی و یا قدرت و رفتار مؤثر و یا سازگاری با موقعیتهای جدید و تازه و یا تشخیص حالات و کیفیات عوامل محیطی میباشد.
بهترین تعریف تحلیلی هوش را وکسلر بیان کرده است: هوش عبارت است از تفکر عاقلانه، عمل منطقی و رفتارموثر در محیط.
تعاریف کاربردی هوش بیانگر این است که هوش پدیدهای است که از طریق آزمونهای هوشی سنجیده میشود.
۱– پیچیدگی فعالیتهای ذهنی
۲– توجه برخی به نقش و عملکرد هوش و توجه شماری دیگر به ساختمان هوش
۳– احتیاط در به کار بردن اصطلاحات به طوری که درک روانشناسان را بهتر تعبیر کند.
نتیجه گیری تعریف هوش از راه سنجش آن به جهت این اختلافات و پرداختن به تعریف هوش تعابیر رفتار هوشیار یا رفتار حاکی از هوش را که عامل عینی است به کار میبرند.
بعضی هوش را به چهار گروه تقسیم کردهاند و آن چهار گروه عبارتند از:
• هوش جسمانی
• هوش علمی-منطقی
• هوش هیجانی
• هوش معنوی
• هوش کلامی
استعداد (توانایی) یعنی یادگیری یک مهارت با مصرف انرژی و زمان کمتر.
شخصی که در یک هفته پرتاب بسکتبال را یاد میگیرد نسبت به شخص دیگری که یک ماه یاد گرفتن این حرکت برایش زمان می برد توانایی بیشتری دارد. چون به احتمال زیاد انرژی کمتری صرف کرده و هم در مدت زمان بسیار کوتاهتری بسکتبال را یاد گرفته است.
حال با توجه به این نکته، میتوانید ادامه مقاله را با نگرش بهتری مطالعه کنید.
استعدادها بر دو نوعاند: استعدادهای خاص و استعدادهای عمومی. استعدادهای خاص در موقعیتهای خاص، باارزش شمرده میشوند. به عنوان مثال، استعداد موسیقی برای کسی که میخواهد در یکی از رشتههای موسیقی مهارت پیدا کند، نقش مهمی دارد.
استعدادهای عمومی ممکن است در وضعیت های مختلف، باارزش محسوب شوند. استعداد کلامی از جمله استعدادهای عمومی است که در اکثر موقعیتها نقش اساسی دارد. با وجود این، استعداد کلامی در حرفههایی مانند روزنامه نگاری، بیش از حرفهی مکانیک اتومبیل در موقعیت شغلی مهم است.
اصلی ترین آزمونهای استعداد عمومی را میتوان آزمون تشخیص استعداد (DAT)، آزمونهای استعدادهای اولیه ترستون، آزمونهای دتروا و آزمونهای کالیفرنیا بیان کرد.
تعریف استعداد در روانشناسی
همیشه برای هر سوالی ،بهترین جواب،پیش متخصصین است. پس ببینیم نظر روانشناسها درموضوع توانایی چیست؟
ملانی کلاین در کتاب راهنمای سنجشهای روانی از ملانی کلاین(kline) می گوید که:
استعداد، مجموعه ای از توانمندی ها است که در فرهنگهای خاص، با اهمیت محسوب می شود.
از نظر روانشناسها استعداد به دو دسته تقسیم بندی می شود:
• استعداد های خاص
• استعداد های عمومی
استعداد های خاص در موقعیتهای خاص ارزش دارند. برای نمونه استعداد موسیقی برای کسی که می خواهد در موسیقی مهارت پیدا کند، اهمیت ویژه ای دارد. و بالعکس، استعداد های عمومی در موقعیتهای متفاوت با ارزش هستند.
به عنوان مثال استعداد کلامی در تدریس بیشتر از کشاورزی اهمیت دارد. هوش به توانایی های شناختی افراد اشاره دارد که شامل حافظه، فهم مطالب، توانایی حل مسئله، استدلال و اندیشه انتزاعی است.
هوش، کاملا مشابه IQ نیست، اگرچه افراد از این اصطلاح برای تعیین سطح هوش، استفاده می کنند. IQآزمایش هایی است که برای اندازه گیری هوش فردی، توانایی عمومی طراحی شده اند. اما استعداد در اصل، توانایی فرد در یادگیری است که شخص با دخیل کردن مهارت ها و تخصص های شخصی خود در آن، تفاوت هایی آشکار با دیگر افراد بروز می دهد.
ازنظر علمی، تعاریف زیادی برای این سؤال که استعداد چیست، آمده است.
استعداد با استفاده از تعریف علی آن عبارتست از: میزان نسبی پیشرفت یک فرد در موضوع و یا فعالیتی خاص.
به بیانی تعریف علمی استعداد به معنی پتانسیل یا توانایی برای درک و یادگیری سریع تر موضوعات.
تفاوت هوش و استعداد در واقع بدین گونه است که هوش امری ایست انتسابی و مانند یک موهبت الهی با کودک به دنیا میآید و از راه آموزش از روش غیرمستقیم تقویت میشود اما توانایی امری ایست اکتسابی و ساختنی.
درحقیقت شما میتوانید با شناسایی پتانسیلهای هوشی در کودکان فضای آموزشی برای او فراهم کنید که بتواند به طور غیرمستقیم در مسیر استعداد قرار گیرد و فردی موفق و توانمند شود.
در واقع قرار نیست همهی ما انسانها در همهی زمینهها توانایی های یکسانی داشته باشیم، بهترین سن استعدادیابی کودکان بین سه تا شش سالگی است البته بایستی کودکان تا آن سن هیچ آموزش مستقیمی مثل موسیقی و نقاشی دریافت نکرده باشند.
هوش عبارت است از توانایی یادگیری و کاربرد مهارتهای لازم برای مطابق بودن با نیازهای فرهنگ و محیط فرد و همچنین توانایی حل مسئله و استعداد عبارت است از قابلیت و توانایی خاص در یادگیری همراه با نمایش قابلیت شخصی و انجام ماهرانه یک کار خاص اما برای درک بیشتر ارتباط و تفاوت این تعابیر نکاتی بیان میشود هوش و استعداد حتی اگر دو مفهوم مستقل و مجزا باشند با هم ارتباط دارند و باید نگاهی تعاملی به هوش و استعداد داشت.
در بیان هوش و استعداد منطقی به نظر میرسد که هوش را یک توانایی کلی تلقی کنیم که میتواند پایهی پرورش استعدادهای خاص باشد؛ به عبارتی هوش مفهومی عمومی و مشترک بین همه افراد است؛ اما استعداد مفهومی خاص و متفاوت بین افراد است.
برای سهولت کار در بیشتر برنامههای آموزشی افراد تیزهوش و با استعداد، تیزهوش به فردی اطلاق میشود که از هوش بالایی برخوردار است و با استعداد به فردی اطلاق میشود که در انجام فعالیتهایی چون نقاشی، ورزش یا موسیقی تواناییهای بالایی دارد.
از این منظر داشتن استعداد لزوما مستلزم داشتن هوش بالا نیست.
در حقیقت هوش برتر انسان در طول زمان تغییر نمیکند پس کودکی که در چهار سالگی در زمینهای استعداد دارد در هیجده سالگی هم همان استعداد را دارد.
پس خوشا به حال کودکی که در سه یا چهار سالگی استعدادیابی میشود و مسیر زندگیاش برایش مشخص و واضح میشود. زیرا وقتی فرزندم استعدادیابی میشود زبان من، جسم من و حتی دارایی من هرز نمیرود و آزمون و خطای کمتری انجام میدهم.
به هر حال هر دو عامل هوش و استعداد منشأ تفاوتهای فردی بین انسانها محسوب میشوند.
در استعداد هم مؤلفه ی ذاتی و هم مؤلفه های کسب کردنی، مداخله دارند از این رو استعدادهای متنوع و گوناگون بسیاری دیده میشود. برای ارزیابی و اندازه گیری استعدادهای اشخاص در عرصههای مختلف اکثر اوقات از آزمون های خاص ارزیابی استعداد میتوان بهره گرفت.
شماری از این سنجشها عمومی بوده و توانمندی و مهارتهای شخصی را به گونهی همگانی و عام ارزیابی میکنند، شماری هم به گونهای ویژه استعدادهای خاص را ارزیابی خواهند کرد.
در ابعاد بسیار عمومی و همگانی سطوح هوش به سطوح استعداد نزدیک بوده و سطوح عام هوش اساس و بنیاد استعداد به حساب میآید، به بیانی دیگر آزمونهای ارزیابی هوش و استعداد در ابعاد عام خیلی به یکدیگر نزدیکاند.
تفاوت کلیدی هوش و استعداد این است که باهوش، کسی است که در فهمیدن سریع عمل کند. از جهت دیگر، استعداد توانایی یا زیرکی خاصی است که فرد در خود دارد.
هوش و استعداد، هر دو به عنوان دانش یا توانایی خوب فرد شناخته میشوند.
در واقع یک فرد با استعداد، یک فرد توانمند است! استعداد هر فرد هم با کس دیگری متفاوت است و هر استعداد، از طرف خداوند هدیه شده است.منتهی داشتن استعداد، بدون بهره هوشی بی ارزش است؛ زیرا برای پروراندن توانایی خود و برای کشف آن به هوش نیاز دارید.
اگر کسی توانایی و استعدادی داشته باشد و با هوش خود کار روی آن را آغاز کند، شخصیتی ایده آل خواهد داشت.
میبینید؟ هوش و استعداد به نوعی مکمل یک دیگر هستند و میتوانند برای یکدیگر مفید و سودمند باشند؛ شما ابتدا استعداد را کشف میکنید، سپس با هوش خود، آن را تقویت میکنید و در راستای آن پیش میروید!
حال یک بار دیگر مفاهیم هوش و استعداد را مرور کنیم:به میزان سرعت و توانایی در یادگیری هوش گفته می شود اما استعداد، چیزی ذاتی است که در انسان وجود دارد و سبب میشود در برخی مسائل مهارت بیشتری داشته باشد.
مساله مهم دیگر این است که متأسفانه بیشتر افراد هوش و استعداد را با مهارت هم اشتباه میگیرند! نکته قابل توجه اینجاست که خود هوش و استعداد با همدیگر تفاوت دارند چه برسد که مهارت هم با این موارد ترکیب کنیم!
برای فهم نسبی تفاوت هوش و استعداد تنها کافی است افراد مختلفی را با ضریب هوشی یکسان در شرایط و موقعیت مشابه در معرض کسب یک مهارت خاص قرار دهیم. بدین صورت متوجه خواهیم شد که این افراد از نظر چگونگی کسب آن مهارت تفاوتهایی خواهند داشت.
رابطه هوش و استعداد
در زمان دیرین از بهره هوشی برای تعیین کارایی لازمی که یک فرد در زمینه خاصی از خود نشان می دهد یا نه، استفاده می کردند.
به عبارتی سنجش های هوشی برای تشخیص میزان توانایی فرد در آن زمینه بکار میرفت و اولین بار چنین روشی در جنگ جهانی اول و دوم برای انتخاب افراد برای تخصصهای گوناگون استفاده شد.
در جنگ جهانی دوم فقط افراد داوطلبی که نمره آنها در آزمون هوشی از حد معینی فراتر بود برای آموزش خلبانی برمی گزیدند.
در پژوهش هایی که در این مبحث انجام شده بود برای حقوقدان شدن بهره هوشی ۹۵ – ۱۵۷، مهندس شدن ۱۰۰ -۱۵۱، مکانیک شدن ۶۰ – ۱۵۵ و … تعیین شده بود.
اکنون علاوه بر توصیه مهم که بر بهره هوشی در یادگیری مهارتها و حرفهها میشود مسأله توانایی نیز در کنار آن از اهمیت ویژهای برخوردار است و آزمونهای هوشی منحصرا نمیتوانند معیار مهمی در تعیین میزان موفقیت فرد در یک حوزه باشند.
برای مثال فردی که از نظر سطح هوشی در حد بالایی قرار دارد الزاما پزشک یا مهندس خوبی نخواهد شد. موفقیت آن بسته به بهره هوشی او همراه با استعدادهایی که در آن زمینه دارد میباشد.
افرادی با بهره هوشی برابر ممکن است تواناییهای متفاوتی در زمینههای مختلف از خود بروز دهند . امکان دارد فردی در زمینه موسیقی مهارت و استعداد نشان دهد، دیگری در مکانیک و دیگری در علوم پزشکی .
سخن پایانی :
در حال حاضر افزون بر سفارش ضروری و عمده بر این که ضریب هوشی در فراگیری توانایی مهم است، موضوع استعداد هم در کنار آن از اهمیت خاصی برخودار است و آزمون های هوشی قادر نیستند تعیین کننده محض میزان عملکرد و پیروزی شخص در یک حرفه و امر خاص باشد. هوش و استعداد دو مقوله جدا از هم و در عین حال به هم وابسته هستند.
پیروزی و بهره مندی در یک حوزه علاوه بر بر ضریب هوشی به تواناییهایی که در آن رشته دارند هم بستگی دارد.
مضمون با اهمیت و متمایز در این است که در خیلی از زمینهها استعدادهای جزئی ارزش و تأثیر زیادتری دارند، به عنوان مثال هوش جنبشی و بدنی یکی از انواع هوش است و این توانایی را برای پیروزی در زمینههایی مانند عرصههای حرفهای ورزشی مهیا میسازد.
نابغهساز در پاییز 97 با رویکرد تسهیل برنامهنویسی برای کودکان و نوجوانان پدید آمد. تیم نابغهساز از ابتدای سال 96 به دنبال راهی برای آموزش برنامهنویسی به زبان ساده برای کودکان و نوجوانان بودند. در این راه نرمافزارها و برنامههای متنوعی توسط این تیم مورد تحقیق و بررسی قرار گرفت.